.

.

احوالات گیتولانه !

گ انتخاب واحدم تموم شد ... کلی حرس؟ خوردم .اما خدا رو شکر حل شد، عین خنگولی ها اولش ترسیده بودم که این سیستم جدید کارکردش چطوریه و با جناب داداش خان افتاده بودیم رو کام... 

آهاااااااای خدا بازم طلبت ...بازم منو شرمنده کردی قلب از دیروز که اون قوله رو بهت دادم کلی هلپیدیما ! 

اندر احوالات گیتولانه باید بگم که چند شب پیش یه نیمچه طوفان ِ چند دقیقه ای بین منو جناب گوپی خان راه افتاد که به سلامتی در عرض همون چند دقیقه حل شد ... جریان از چه قرار بودش بماد ( یواشکی :ساکت تقصیر من بود ٬به قول گوپی ظرفیت شنیدن ِ شوخی رو ندارم !) 

دیگه اینکه مامان بابا پنجشنبه جمعه یه سفر ِدو نفره ی زیارتی ِکوچیک داشتن .اگه جور بشه برای عید ما هم یه سفر ِ خارجی زیارتی ِ ده روزه در پیش داریم ٬هنوز قطعی نیست... 

چندی پیش یعنی همون وقت که از دست گوپی دلخور بودم داشتم با خودم فک میکردم ببینم به قولِ معین راستی چی شد چه جوری شد اینجوری عاشقش شدم ... جدا چی شد ! نمیدونم ... همه فکر رو ذهنم رفته بود به اون دور دورا ... اولین دیدار، اولین چت ،اولین تک زنگ ،اولین صحبت ،اولین قرار ، اولین لمس ، اولین ماچ ،و بازهم اولین عشق آخرین عشق...  

   قسم به عشقمون قسم، همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه، یهو بشی همه کسم
راستی چی شد، چه جوری شد، اینجوری عاشقت شدم  

شاید میگم تقصیر توست تا کم شه از جرم خودم